محل تبلیغات شما



این روزها عجیب خرابمنه مسکن اثر میکند نه هیچ قرصی

حس میکنم دنیایم تمام شدهباید بار و بندیل را جمع کرد و رفت
خوب که فکر میکنم به ابن نتبجه مبرسم که خدا کاروان راهیان برزخ را برده و من و چمدانم جا مانده ایم در این برهوت افکار  شومی در مغزم در حال رژه رفتن است نمیدانمشاید به قول  " صادق هدایت" باید من هم از گنجینه ای که در اختیارم است استفاده کنم بله همان " خود کشی "را می گویم وفتی  کسی منتظرت نیستوقتی کسی نیست که آرامت کندکه صادقانه دوستت داشته باشدکه هوایت را داشته باشدخب چه دلیلی دارد زنده ماندن
 من هم زحادثه ای پیر شده اممن هم صدایم میلرزد ، من هم نای حرکت کردن ندارم ،من هم همه زندگی ام خلاصه شده در سیگار و سیگار و سیگار.من هم دلم میخواهد مثل ماهی حوضه مان که چند روزیست روی اب خوابیده  ، بخوابممن هم دوست دارم کار از کارم بگذردو تو ای خواننده ی منمثل من نباشاز مثل من شدن دوری کنکه کارت به اینجاها نکشدکه هر شبت با عذاب کشیدن صبح نشود که .از مشکلات و اتفاقات و بدبختی های زندگی.طی رویدادی تاریخی عاشقی مرحمی شده بود برای دل ذره ذره شده مان و اما  ان هم بعد از مدتی  از بی آبی پژمرده شد اکنون یک منم و یک  جسم بی جان و یک مرده متحرک و  یک دیوانه !
اری من اعتراف میکنم  !!! در ان چند سال جای خدا او را میپرستیدم !! کعبه ی من او بود و از راهی دور به دورش طواف میکردم مرتدد شده امحکم اعدامم را صادر نمیکنید؟!خودم حکمم را صادر و اجرا کنم؟!


آخرین جستجو ها

وبلاگی که شبیه آن بهشت گم شده است ناقوس اخبار٬اطلاعات و تحلیل های دفاعی و امنیتی کانون فرهنگی هنری غدیر تیران ~World Otaku Crazy~ شاتل موبایل Mary's page فونیا | اورژانس کامپیوتر تهران 09391264503 دشت فاریاب/ خبری،سیاسی، اجتماعی، عاشقانه، تفریحی